دارویی است که آن را مازریون میگویند، دفع مرض استسقا می کند. (برهان). برگ درختی است شیردار به قدر درخت سماق و بر دو سه رنگ است و به شیرازی آن را هشت رو و به عربی مازریون نامند. (از انجمن آرا)
دارویی است که آن را مازریون میگویند، دفع مرض استسقا می کند. (برهان). برگ درختی است شیردار به قدر درخت سماق و بر دو سه رنگ است و به شیرازی آن را هشت رو و به عربی مازریون نامند. (از انجمن آرا)
حب الفقد است که بذر فنجنگشت باشد، و فلفل صقالبه را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه). گیاهی است از تیره شاه پسندها جزو ردۀ دولپه ای های پیوسته گلبرگ که بنام پنج انگشت نیز نامیده میشود و میوه اش را حب الفقد نامند، و در اطراف قم و تفرش زیاد میروید. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فنجنگشت و پنج انگشت شود
حب الفقد است که بذر فنجنگشت باشد، و فلفل صقالبه را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه). گیاهی است از تیره شاه پسندها جزو ردۀ دولپه ای های پیوسته گلبرگ که بنام پنج انگشت نیز نامیده میشود و میوه اش را حب الفقد نامند، و در اطراف قم و تفرش زیاد میروید. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فنجنگشت و پنج انگشت شود
آنکه رایگان و بدون رنج و زحمت چیزی را می برد. (ناظم الاطباء) ، آدمی که در قمار تقلب کند و پول طرف را به حیله و تزویر و با کلاه سازی بگیرد. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). مقامری که بی داشتن نقدی در حلقۀ مقامران درآمده و ببرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
آنکه رایگان و بدون رنج و زحمت چیزی را می برد. (ناظم الاطباء) ، آدمی که در قمار تقلب کند و پول طرف را به حیله و تزویر و با کلاه سازی بگیرد. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). مقامری که بی داشتن نقدی در حلقۀ مقامران درآمده و ببرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
کار آدم مفت بر و متقلب در قمار، عده ای هستند که کارشان یافتن اشخاص ساده لوح و مفت بردن پول آنهاست و ایشان را مفت بر و عملشان را مفت بری نامند. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). صفت آنکه در قمار پولی همراه ندارد و بازی کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مفت بر شود
کار آدم مفت بر و متقلب در قمار، عده ای هستند که کارشان یافتن اشخاص ساده لوح و مفت بردن پول آنهاست و ایشان را مفت بر و عملشان را مفت بری نامند. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). صفت آنکه در قمار پولی همراه ندارد و بازی کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مفت بر شود